ظهور منجی در کلام امام خامنه ای
ظهور منجی در کلام امام خامنه ای
ظهور منجی در کلام امام خامنه ای
ظهور منجی در کلام امام خامنه ای امام خامنه ای: درك مراتب معنوي و حقايق الهي در باب اين قطب اعظم عالم امكان و خليفه ي خدا و مظهر صفات و اسماي الهي در حد زبان و بيان و قلب و فهمي همچون من قاصر نيست.
إ ِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بكُمُ اللاَّْواء، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ...(۱)
حضرت ولی عصر(عج) در یکی از توقیعات شرفیشان به شیخ مفید، خطاب به شیعیانشان اینگونه بیان دارند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یادتان را از خاطر نمی بریم و اگر جز اين بود، گرفتاريها به شما روي ميآورد و دشمنان، شما را ريشه كن ميكردند...
مهربانی، دلسوزی و توجه اهل بیت عصمت و طهارت به شیعیانشان و پیگیری و راهنمایی ایشان حتی در امور شخصی آنها، از اعتقادات پیروان مکتب اهل بیت است. چه بسیار معجزات و کراماتی که بر همین اساس در گوشه و کنار جهان دیده ایم و شنیده ایم.
ورای این معجزات خاص و راهنمایی های جزیی، با توجه به بحث تکامل دین مبین اسلام، می طلبد که این پویایی در حوزه دین و زندگی، شامل همه انسان ها شود. به عبارت دیگر شمول این راهنمایی باید عام باشد. در این راستا، تمام کسانی که چنین آیینی و کتبی را برای خود بر می گزینند، باید بتوانند ادعا کنند که این مکتب، ایدئولوژی های موقعیت های مختلف زندگی را در وهله های متفاوت در اختیار آنها قرار می دهد.
بر این اساس، مقوله ولایت فقیه، یکی از این معجزات عام برای هدایت بشر است. با توجه به آنچه طرح شد، زعامت پیروان مکتب اهل بیت، در زاویه های مختلف، در زمان غیبت با طرح مبحث ولی فقیه رویکردی کاملا عملی به خود می گیرد. حضرت مهدی در توقیعی به .... می فرمایند:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیكم و انا حجةالله علیهم...(۲)
نوشتار ما بسیار کوتاه تر از آن است که بخواهیم این کلام نورانی امام را تفسیر و شرح کنیم. اما اجمالا می توان اشاره داشت که امروزه ولی فقیه، مرجع، مجمع، ملجاء و مرکز تمام ارجاعات شخصی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار می گیرد. این پیش بینی و تمرکز بر روی عنوان ولی فقیه، با شرایط و رویکردهای خاصی که در محل خود مطرح می شود، بیان از معجزی عام برای عامه بشر دارد.
با این توصیفات، برای تبیین و تفسیر بهترین رویکرد از آموزه منجی و مهدویت در مکتب تشیع، راسخ ترین گزینه رجوع به همین ولایت فقیه است. با ولی فقیه است که می توان تفسیرهای ناصواب و غلط را دور افکند و معیار و شناختی درست در باب مهدویت و انتظار پیش رویمان قرار دهیم. در این نوشتار بر آنیم تا رویکردهای مختلف این آموزه ها را اجمالا در کلمات و بیانات امام خامنه ای پیگیری و دنبال کنیم.
- او وعده الهي و مصداق لطف خدا بر انسانيت و بشريت است. او مستوره و نمونه اي از اوليا و اصفيا و انبيا و برجسته ترين بندگان خداست. او نمايشگر مبلغ فضل الهي بر بني آدم است. اينها چيزهايي است كه خود آنان بيان فرمودند. اگر ما بتوانيم در حد فهم قاصر و ناقص خودمان رشحاتي از اين گفته ها را درك كنيم و بفهميم خيلي برد كرده ايم...
- انقلاب اين منطق و معناي غلط و برداشت باطل را يا كمرنگ كرد و يا از بين برد. پس بحمدالله اين معنا امروز در ذهن جامعه ما نيست. اما معناي صحيح انتظار داراي ابعادي است كه توجه به اين ابعاد براي كسي كه مي داند در فرهنگ اسلام و شيعه چه قدر به انتظار اهميت داده شده بسيار جالب است.
- يك بعد اين است كه انتظار به معناي قانع نشدن به وضع موجود است “انتظار داريم” يعني هرچه خير و عمل خوب انجام داديم و به وجود آمده كم و غيركافي است و منتظريم تا ظرفيت نيكي عالم پربشود. يك بعد ديگر از ابعاد انتظار دلگرمي مومنين نسبت به آينده است. انتظار مومن يعني اين كه تفكرالهي ـ اين انديشه روشني كه وحي بر مردم عرضه كرده است ـ يك روز سراسر زندگي بشر را فراخواهد گرفت. يك بعد انتظار اين است كه منتظر با شوق و اميد حركت بكند. انتظار يعني اميد. انتظار ابعاد گوناگون ديگري هم دارد.
- ما ملت ايران بايد به اين معناي انتظار بيش از گذشته تكيه كنيم؛ چون دنياي بشري به انتظاري كه ما داريم محتاج است. اين اميدي كه در دل ملت ايران وجود داشت و در سايه آن توانست اين كارهاي بزرگ را انجام بدهد ملتهاي ضعيف و مظلوم دنيا امروز به اين اميد احتياج دارند؛ آنها هم بايد اين اميد را پيدا كنند. اگر پيدا كردند و نور اميد در دل ملتها تابيد كارهاي دنيا اصلاح خواهد شد و مشكل ملتهاي مظلوم اگر نگوييم به صورت كامل به صورت معتنابهي ـ ولو در طول چند سال ـ حل خواهد شد. اما اگر اين اميد در دلها نتابد و همان طوري كه شيطانها خواستند مردم مايوس باشند ملتها مايوس بمانند روزبه روز وضع بدتر خواهد شد.
- رابطه بين شيعياني كه اين اعتقاد را دارند با مقام ولايت و مهدي موعود يك رابطه دايمي است و چه قدر خوب و بلكه لازم است كه يكايك ما قلبا هم اين رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ كنيم. طبق همين زياراتي كه وارد شده و بعضا ماثور است و به احتمال زياد به خود معصوم (ع) مستند مي باشد اين رابطه قلبي و معنوي بين آحاد مردم و امام زمان (عج) يك امر مستحسن بلكه لازم و داراي آثاري است؛ زيرا اميد و انتظار را به طور دايم در دل انسان زنده نگه مي دارد.
- اگر شما به وضع دنيا نگاه كنيد قضيه روشن مي شود. در دنيا قدرتها عالم را بين خودشان تقسيم كرده بودند و روز به روز تسلط و تصرف قدرتهاي بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم سخت تر و سنگينتر شده است. مثلا امروز دخالت قدرت شيطاني و طاغوتي آمريكا در زندگي ملتها از هميشه بيشتر است. در همه شئون عمده و اساسي ملتها دخالت مي كنند و اين دخالت منحصر به مسايل اقتصادي ملتها نيست؛ بلكه در فرهنگ و سياست و اداره امور و تعيين مديران امور كشورها نيز دخالت مي كنند. اگر كساني در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند راحت زندگي مي كنند؛ اما صاحبان فكر و افراد هوشمند و روشنفكر و كساني كه مي فهمند قدرتهاي طاغوتي با زندگي و سرنوشت آنها چه مي كنند حقيقا دنيا براي آنها تيره و تار است و زنداني بيش نيست... حقيقتا انسانهاي هوشمند در بسياري از مناطق دنيا اين گونه زندگي مي كنند. اگر در دلها اميد به روزگار روشن باشد مبارزه ممكن است و اگر اميد بميرد مبارزه و حركت به سمت صلاح هم خواهد مرد.
- اميد در حال بيداركردن ملتهاست. بدون شك مهمترين وسيله اميد براي ملتها در ده سال اخير پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تشكيل حكومت مردم تاسيس حكومت “نه شرقي و نه غربي” و پيشرفت سياست مقاومت در مقابل قدرتهاي استكباري بود. اين وقايع به مردم دنيا ـ خصوصا مسلمانان ـ اميد بخشيد و آنها را بيدار كرد. اين صنع الهي و قدرت خدا بود.
- چه قدر تبليغات جهاني اين جمله امام عزيز و فقيدمان را كوبيدند كه فرموده بودند: “ما انقلابمان را به همه عالم صادر خواهيم كرد”. صدور انقلاب به معناي اين نبود كه ما برمي خيزيم و با قوت و قدرت به اين طرف و آن طرف مي رويم و جنگ راه مي اندازيم و مردم را به شورش و انقلاب وادار مي كنيم؛ مقصود امام به هيچ وجه اين نبود. اين كار جزو سياستها و اصول ما نيست؛ بلكه مردود است. آنها اين جمله را اين گونه معنا كردند و آن را كوبيدند.
به همين خاطر شما مي بينيد كه اين حقيقت مخصوص شيعه هم نيست؛ همه اديان و مذاهب عقيده دارند كه يك منجي و يك دست مقتدر الهي در مقطعي از تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور معجزه گري خواهد كرد. فرقي كه ما شيعه ها با ديگران و بقيه فرق اسلامي و غيراسلامي داريم اين است كه ما اين شخص عظيم و عزيز را مي شناسيم اسمش را مي دانيم تاريخ ولادتش را مي دانيم پدران و مادر عزيزش را مي شناسيم و قضايايش را مي دانيم؛ ولي ديگران اينها را نمي دانند. آنها عقيده پيدا نكردند يا با خبر نشدند و نمي دانند؛ ولي ما مي دانيم. تفاوت اين جاست. به همين دليل است كه توسلات شيعه زنده تر و پرشورتر و با معناتر و با جهت تر است...
- كساني كه مغرض و يا نادان بودند اين طور به مردم ياد داده بودند كه انتظار يعني اين كه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحي دست بكشيد و منتظر بمانيد تا صاحب عصر و زمان خودش بيايد و اوضاع را اصلاح كند و مفاسد را برطرف نمايد!
- يكي از ابعاد انتظار اعتماد و اميدواري به آينده و مايوس نبودن است. همين روح انتظار است كه به انسان تعليم مي دهد تا در راه خير و صلاح مبارزه كند.
- دنيا در طول تاريخ طولاني بشر ادوار سياه و تاريكي به خود ديده است اما بدون شك يكي از تاريك ترين ادوار زندگي بشر و تلخ ترين روزگار عمومي مردم عالم همين روزگار كنوني است و اين به خاطر تسلط روزافزون قدرت هاي شيطاني و بزرگ عالم بر زندگي انسان هاست.
اول از جهت معنوي و روحي و تقرب الي الله و جهات تكامل فردي انسان است. كسي كه اعتقاد به اين مساله دارد چون با مركز تفضلات الهي و نقطه اصلي و كانون اشعاع رحمت حق يك رابطه روحي برقرار مي كند؛ توفيق بيشتري براي برخورداري از وسايل عروج روحي و تقرب الي الله دارد. به همين خاطر است كه اهل معنا و باطن در توسلات معنوي خود اين بزرگوار را مورد توجه و نظر دايمي قرار مي دهند و به آن حضرت توسل مي جويند و توجه ميكنند. نفس پيوند قلبي و تذكر و توجه روحي به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالي انسان را عروج و رشد مي دهد و وسيله پيشرفت انسان را ـ روحا و معنا ـ فراهم مي كند.
اين يك ميدان وسيعي است. هر كسي در باطن و قلب و دل و جان خود با اين بزرگوار مرتبط باشد بهره خودش را خواهد برد. البته توجه به كانون نور بايد توجه حقيقي باشد. لقلقه زبان در اين زمينه تاثير چنداني ندارد. اگر انسان روحا متوجه و متوسل شد و معرفت كافي براي خود به وجود آورد؛ بهره خودش را خواهد برد. اين يك ميدان فردي و تكامل شخصي و معنوي است.
جهت و وجه دوم عبارت است از ميدان زندگي اجتماعي و عمومي و آن چه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در اين زمينه اعتقاد به قضيه مهدي و موضوع ظهور و فرج و انتظار گنجينه عظيمي است كه ملتها مي توانند از آن بهره هاي فراواني ببرند. شما كشتي اي را در يك درياي طوفاني فرض كنيد. اگر كساني كه در اين كشتي هستند عقيده داشته باشند كه اطراف آنها تا هزار فرسنگ هيچ ساحلي وجود ندارد و آب و نان و وسايل حركت اندكي داشته باشند؛ كساني كه در اين كشتي هستند چه كار مي كنند آيا هيچ تصور مي شود كه اينها براي آن كه حركت كنند و كشتي را پيش ببرند تلاشي بكنند نه چون به نظر خودشان مرگشان حتمي است. وقتي انسان مرگش حتمي است ديگر چه حركت و تلاشي بايد بكند اميد و افقي وجود ندارد.
يكي از كارهايي كه مي توانند انجام دهند اين است كه در اين مجموعه كوچك هر كس به كار خودش سرگرم شود. آن كسي كه اهل آرام مردن است بخوابد تا بميرد و آن كه اهل تجاوز به ديگران است حق ديگران را بگيرد تا آن كه چند ساعتي بيشتر زنده بماند. طور ديگر هم اين است كه كساني كه در همين كشتي هستند يقين داشته باشند و بدانند كه در نزديكي آنها ساحلي وجود دارد. حالا اگر دور و يا نزديك است و چه قدر كار دارند تا به آن جا برسند معلوم نيست؛ اما قطعا ساحلي كه در دسترس آنهاست وجود دارد. اين افراد چه كار مي كنند اينها تلاش مي كنند كه خود را به آن ساحل برسانند و اگر يك ساعت هم به آنها وقت داده بشود از آن يك ساعت براي حركت و تلاش صحيح و جهت دار استفاده خواهند كرد و فكرشان را روي هم خواهند ريخت و تلاششان را يكي خواهند كرد تا شايد بتوانند خود را به آن ساحل برسانند.
اميد چنين نقشي دارد. همين قدر كه اميدي در دل انسان به وجود آمد مرگ بالهاي خود را جمع مي كند و كنار مي رود. اميد موجب مي شود انسان تلاش و حركت كند پيش ببرد مبارزه كند و زنده بماند. فرض كنيد ملتي در زير سلطه ظالمانه قدرت مسلطي قرار دارد و هيچ اميدي هم ندارد. اين ملت مجبور است تسليم بشود. اگر تسليم نشد كارهاي كور و بي جهتي انجام مي دهد؛ اما اگر اين ملت و جماعت اميدي در دلشان باشد و بدانند كه عاقبت خوبي حتما وجود دارد اينها چه مي كنند طبيعي است كه مبارزه خواهند كرد و مبارزه را نظ م خواهند داد و اگر مانعي در راه مبارزه وجود داشته باشد او را برطرف خواهند كرد.
بشريت در طول تاريخ و در حيات اجتماعي مثل همان سرنشينان يك كشتي طوفان زده هميشه گرفتار مشكلاتي از سوي قدرتمندان و ستمگران و قويدستان و مسلطين بر امور انسانهاي مظلوم بوده است. اميد موجب مي شود كه انسان مبارزه كند و راه را باز نمايد و پيش برود. وقتي به شما مي گويند انتظار بكشيد يعني اين وضعيتي كه امروز شما را رنج مي دهد و دلتان را به درد مي آورد؛ ابدي نيست و تمام خواهد شد. ببينيد چه قدر انسان حيات و نشاط پيدا مي كند. اين نقش اعتقاد به امام زمان (صلوات الله عليه وارواحنا فداه) است. اين نقش اعتقاد به مهدي موعود مي باشد. اين عقيده است كه شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و خمهاي عجيب و غريبي كه در سر راهش قرار داده بودند عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندي اسلام و قرآن در دست شما ملت مسلمان و شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادي باشد همين اميد و مبارزه وجود دارد. (۳)
إ ِنّا غَيْرُ مُهْمِلينَ لِمُراعاتِكُمْ، وَ لا ناسينَ لِذِكْرِكُمْ، وَ لَوْ لا ذلِكَ لَنَزَلَ بكُمُ اللاَّْواء، وَ اصْطَلَمَكُمُ الاَْعْداءُ...(۱)
حضرت ولی عصر(عج) در یکی از توقیعات شرفیشان به شیخ مفید، خطاب به شیعیانشان اینگونه بیان دارند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمی کنیم و یادتان را از خاطر نمی بریم و اگر جز اين بود، گرفتاريها به شما روي ميآورد و دشمنان، شما را ريشه كن ميكردند...
مهربانی، دلسوزی و توجه اهل بیت عصمت و طهارت به شیعیانشان و پیگیری و راهنمایی ایشان حتی در امور شخصی آنها، از اعتقادات پیروان مکتب اهل بیت است. چه بسیار معجزات و کراماتی که بر همین اساس در گوشه و کنار جهان دیده ایم و شنیده ایم.
ورای این معجزات خاص و راهنمایی های جزیی، با توجه به بحث تکامل دین مبین اسلام، می طلبد که این پویایی در حوزه دین و زندگی، شامل همه انسان ها شود. به عبارت دیگر شمول این راهنمایی باید عام باشد. در این راستا، تمام کسانی که چنین آیینی و کتبی را برای خود بر می گزینند، باید بتوانند ادعا کنند که این مکتب، ایدئولوژی های موقعیت های مختلف زندگی را در وهله های متفاوت در اختیار آنها قرار می دهد.
بر این اساس، مقوله ولایت فقیه، یکی از این معجزات عام برای هدایت بشر است. با توجه به آنچه طرح شد، زعامت پیروان مکتب اهل بیت، در زاویه های مختلف، در زمان غیبت با طرح مبحث ولی فقیه رویکردی کاملا عملی به خود می گیرد. حضرت مهدی در توقیعی به .... می فرمایند:
و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الى رواة حدیثنا فانهم حجتى علیكم و انا حجةالله علیهم...(۲)
نوشتار ما بسیار کوتاه تر از آن است که بخواهیم این کلام نورانی امام را تفسیر و شرح کنیم. اما اجمالا می توان اشاره داشت که امروزه ولی فقیه، مرجع، مجمع، ملجاء و مرکز تمام ارجاعات شخصی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قرار می گیرد. این پیش بینی و تمرکز بر روی عنوان ولی فقیه، با شرایط و رویکردهای خاصی که در محل خود مطرح می شود، بیان از معجزی عام برای عامه بشر دارد.
با این توصیفات، برای تبیین و تفسیر بهترین رویکرد از آموزه منجی و مهدویت در مکتب تشیع، راسخ ترین گزینه رجوع به همین ولایت فقیه است. با ولی فقیه است که می توان تفسیرهای ناصواب و غلط را دور افکند و معیار و شناختی درست در باب مهدویت و انتظار پیش رویمان قرار دهیم. در این نوشتار بر آنیم تا رویکردهای مختلف این آموزه ها را اجمالا در کلمات و بیانات امام خامنه ای پیگیری و دنبال کنیم.
امام خامنه ای و فلسفه انتظار
- او وعده الهي و مصداق لطف خدا بر انسانيت و بشريت است. او مستوره و نمونه اي از اوليا و اصفيا و انبيا و برجسته ترين بندگان خداست. او نمايشگر مبلغ فضل الهي بر بني آدم است. اينها چيزهايي است كه خود آنان بيان فرمودند. اگر ما بتوانيم در حد فهم قاصر و ناقص خودمان رشحاتي از اين گفته ها را درك كنيم و بفهميم خيلي برد كرده ايم...
امام خامنه ای و مفهوم انتظار
- انقلاب اين منطق و معناي غلط و برداشت باطل را يا كمرنگ كرد و يا از بين برد. پس بحمدالله اين معنا امروز در ذهن جامعه ما نيست. اما معناي صحيح انتظار داراي ابعادي است كه توجه به اين ابعاد براي كسي كه مي داند در فرهنگ اسلام و شيعه چه قدر به انتظار اهميت داده شده بسيار جالب است.
- يك بعد اين است كه انتظار به معناي قانع نشدن به وضع موجود است “انتظار داريم” يعني هرچه خير و عمل خوب انجام داديم و به وجود آمده كم و غيركافي است و منتظريم تا ظرفيت نيكي عالم پربشود. يك بعد ديگر از ابعاد انتظار دلگرمي مومنين نسبت به آينده است. انتظار مومن يعني اين كه تفكرالهي ـ اين انديشه روشني كه وحي بر مردم عرضه كرده است ـ يك روز سراسر زندگي بشر را فراخواهد گرفت. يك بعد انتظار اين است كه منتظر با شوق و اميد حركت بكند. انتظار يعني اميد. انتظار ابعاد گوناگون ديگري هم دارد.
امام خامنه ای و روح انتظار
- ما ملت ايران بايد به اين معناي انتظار بيش از گذشته تكيه كنيم؛ چون دنياي بشري به انتظاري كه ما داريم محتاج است. اين اميدي كه در دل ملت ايران وجود داشت و در سايه آن توانست اين كارهاي بزرگ را انجام بدهد ملتهاي ضعيف و مظلوم دنيا امروز به اين اميد احتياج دارند؛ آنها هم بايد اين اميد را پيدا كنند. اگر پيدا كردند و نور اميد در دل ملتها تابيد كارهاي دنيا اصلاح خواهد شد و مشكل ملتهاي مظلوم اگر نگوييم به صورت كامل به صورت معتنابهي ـ ولو در طول چند سال ـ حل خواهد شد. اما اگر اين اميد در دلها نتابد و همان طوري كه شيطانها خواستند مردم مايوس باشند ملتها مايوس بمانند روزبه روز وضع بدتر خواهد شد.
امام خامنه ای و رابطه منتظران و امام قائم
- رابطه بين شيعياني كه اين اعتقاد را دارند با مقام ولايت و مهدي موعود يك رابطه دايمي است و چه قدر خوب و بلكه لازم است كه يكايك ما قلبا هم اين رابطه را با توجه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ كنيم. طبق همين زياراتي كه وارد شده و بعضا ماثور است و به احتمال زياد به خود معصوم (ع) مستند مي باشد اين رابطه قلبي و معنوي بين آحاد مردم و امام زمان (عج) يك امر مستحسن بلكه لازم و داراي آثاري است؛ زيرا اميد و انتظار را به طور دايم در دل انسان زنده نگه مي دارد.
امام خامنه ای و اعتماد و اميد
امام خامنه ای و جهان امروز
- اگر شما به وضع دنيا نگاه كنيد قضيه روشن مي شود. در دنيا قدرتها عالم را بين خودشان تقسيم كرده بودند و روز به روز تسلط و تصرف قدرتهاي بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم سخت تر و سنگينتر شده است. مثلا امروز دخالت قدرت شيطاني و طاغوتي آمريكا در زندگي ملتها از هميشه بيشتر است. در همه شئون عمده و اساسي ملتها دخالت مي كنند و اين دخالت منحصر به مسايل اقتصادي ملتها نيست؛ بلكه در فرهنگ و سياست و اداره امور و تعيين مديران امور كشورها نيز دخالت مي كنند. اگر كساني در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند راحت زندگي مي كنند؛ اما صاحبان فكر و افراد هوشمند و روشنفكر و كساني كه مي فهمند قدرتهاي طاغوتي با زندگي و سرنوشت آنها چه مي كنند حقيقا دنيا براي آنها تيره و تار است و زنداني بيش نيست... حقيقتا انسانهاي هوشمند در بسياري از مناطق دنيا اين گونه زندگي مي كنند. اگر در دلها اميد به روزگار روشن باشد مبارزه ممكن است و اگر اميد بميرد مبارزه و حركت به سمت صلاح هم خواهد مرد.
امام خامنه ای و انقلاب بیدارگر
- اميد در حال بيداركردن ملتهاست. بدون شك مهمترين وسيله اميد براي ملتها در ده سال اخير پيروزي انقلاب اسلامي در ايران تشكيل حكومت مردم تاسيس حكومت “نه شرقي و نه غربي” و پيشرفت سياست مقاومت در مقابل قدرتهاي استكباري بود. اين وقايع به مردم دنيا ـ خصوصا مسلمانان ـ اميد بخشيد و آنها را بيدار كرد. اين صنع الهي و قدرت خدا بود.
- چه قدر تبليغات جهاني اين جمله امام عزيز و فقيدمان را كوبيدند كه فرموده بودند: “ما انقلابمان را به همه عالم صادر خواهيم كرد”. صدور انقلاب به معناي اين نبود كه ما برمي خيزيم و با قوت و قدرت به اين طرف و آن طرف مي رويم و جنگ راه مي اندازيم و مردم را به شورش و انقلاب وادار مي كنيم؛ مقصود امام به هيچ وجه اين نبود. اين كار جزو سياستها و اصول ما نيست؛ بلكه مردود است. آنها اين جمله را اين گونه معنا كردند و آن را كوبيدند.
امام خامنه ای و بركات عقيده به امام زمان (عج)
به همين خاطر شما مي بينيد كه اين حقيقت مخصوص شيعه هم نيست؛ همه اديان و مذاهب عقيده دارند كه يك منجي و يك دست مقتدر الهي در مقطعي از تاريخ خواهد آمد و در نجات بشر از ظلم و جور معجزه گري خواهد كرد. فرقي كه ما شيعه ها با ديگران و بقيه فرق اسلامي و غيراسلامي داريم اين است كه ما اين شخص عظيم و عزيز را مي شناسيم اسمش را مي دانيم تاريخ ولادتش را مي دانيم پدران و مادر عزيزش را مي شناسيم و قضايايش را مي دانيم؛ ولي ديگران اينها را نمي دانند. آنها عقيده پيدا نكردند يا با خبر نشدند و نمي دانند؛ ولي ما مي دانيم. تفاوت اين جاست. به همين دليل است كه توسلات شيعه زنده تر و پرشورتر و با معناتر و با جهت تر است...
- كساني كه مغرض و يا نادان بودند اين طور به مردم ياد داده بودند كه انتظار يعني اين كه شما از هر عمل مثبت و از هر اقدام و هر مجاهدت و هر اصلاحي دست بكشيد و منتظر بمانيد تا صاحب عصر و زمان خودش بيايد و اوضاع را اصلاح كند و مفاسد را برطرف نمايد!
- يكي از ابعاد انتظار اعتماد و اميدواري به آينده و مايوس نبودن است. همين روح انتظار است كه به انسان تعليم مي دهد تا در راه خير و صلاح مبارزه كند.
- دنيا در طول تاريخ طولاني بشر ادوار سياه و تاريكي به خود ديده است اما بدون شك يكي از تاريك ترين ادوار زندگي بشر و تلخ ترين روزگار عمومي مردم عالم همين روزگار كنوني است و اين به خاطر تسلط روزافزون قدرت هاي شيطاني و بزرگ عالم بر زندگي انسان هاست.
امام خامنه ای و آثار اعتقاد به منجي
اول از جهت معنوي و روحي و تقرب الي الله و جهات تكامل فردي انسان است. كسي كه اعتقاد به اين مساله دارد چون با مركز تفضلات الهي و نقطه اصلي و كانون اشعاع رحمت حق يك رابطه روحي برقرار مي كند؛ توفيق بيشتري براي برخورداري از وسايل عروج روحي و تقرب الي الله دارد. به همين خاطر است كه اهل معنا و باطن در توسلات معنوي خود اين بزرگوار را مورد توجه و نظر دايمي قرار مي دهند و به آن حضرت توسل مي جويند و توجه ميكنند. نفس پيوند قلبي و تذكر و توجه روحي به آن مظهر رحمت و قدرت و عدل حق تعالي انسان را عروج و رشد مي دهد و وسيله پيشرفت انسان را ـ روحا و معنا ـ فراهم مي كند.
اين يك ميدان وسيعي است. هر كسي در باطن و قلب و دل و جان خود با اين بزرگوار مرتبط باشد بهره خودش را خواهد برد. البته توجه به كانون نور بايد توجه حقيقي باشد. لقلقه زبان در اين زمينه تاثير چنداني ندارد. اگر انسان روحا متوجه و متوسل شد و معرفت كافي براي خود به وجود آورد؛ بهره خودش را خواهد برد. اين يك ميدان فردي و تكامل شخصي و معنوي است.
جهت و وجه دوم عبارت است از ميدان زندگي اجتماعي و عمومي و آن چه مربوط به سرنوشت بشر و ملتهاست. در اين زمينه اعتقاد به قضيه مهدي و موضوع ظهور و فرج و انتظار گنجينه عظيمي است كه ملتها مي توانند از آن بهره هاي فراواني ببرند. شما كشتي اي را در يك درياي طوفاني فرض كنيد. اگر كساني كه در اين كشتي هستند عقيده داشته باشند كه اطراف آنها تا هزار فرسنگ هيچ ساحلي وجود ندارد و آب و نان و وسايل حركت اندكي داشته باشند؛ كساني كه در اين كشتي هستند چه كار مي كنند آيا هيچ تصور مي شود كه اينها براي آن كه حركت كنند و كشتي را پيش ببرند تلاشي بكنند نه چون به نظر خودشان مرگشان حتمي است. وقتي انسان مرگش حتمي است ديگر چه حركت و تلاشي بايد بكند اميد و افقي وجود ندارد.
يكي از كارهايي كه مي توانند انجام دهند اين است كه در اين مجموعه كوچك هر كس به كار خودش سرگرم شود. آن كسي كه اهل آرام مردن است بخوابد تا بميرد و آن كه اهل تجاوز به ديگران است حق ديگران را بگيرد تا آن كه چند ساعتي بيشتر زنده بماند. طور ديگر هم اين است كه كساني كه در همين كشتي هستند يقين داشته باشند و بدانند كه در نزديكي آنها ساحلي وجود دارد. حالا اگر دور و يا نزديك است و چه قدر كار دارند تا به آن جا برسند معلوم نيست؛ اما قطعا ساحلي كه در دسترس آنهاست وجود دارد. اين افراد چه كار مي كنند اينها تلاش مي كنند كه خود را به آن ساحل برسانند و اگر يك ساعت هم به آنها وقت داده بشود از آن يك ساعت براي حركت و تلاش صحيح و جهت دار استفاده خواهند كرد و فكرشان را روي هم خواهند ريخت و تلاششان را يكي خواهند كرد تا شايد بتوانند خود را به آن ساحل برسانند.
اميد چنين نقشي دارد. همين قدر كه اميدي در دل انسان به وجود آمد مرگ بالهاي خود را جمع مي كند و كنار مي رود. اميد موجب مي شود انسان تلاش و حركت كند پيش ببرد مبارزه كند و زنده بماند. فرض كنيد ملتي در زير سلطه ظالمانه قدرت مسلطي قرار دارد و هيچ اميدي هم ندارد. اين ملت مجبور است تسليم بشود. اگر تسليم نشد كارهاي كور و بي جهتي انجام مي دهد؛ اما اگر اين ملت و جماعت اميدي در دلشان باشد و بدانند كه عاقبت خوبي حتما وجود دارد اينها چه مي كنند طبيعي است كه مبارزه خواهند كرد و مبارزه را نظ م خواهند داد و اگر مانعي در راه مبارزه وجود داشته باشد او را برطرف خواهند كرد.
بشريت در طول تاريخ و در حيات اجتماعي مثل همان سرنشينان يك كشتي طوفان زده هميشه گرفتار مشكلاتي از سوي قدرتمندان و ستمگران و قويدستان و مسلطين بر امور انسانهاي مظلوم بوده است. اميد موجب مي شود كه انسان مبارزه كند و راه را باز نمايد و پيش برود. وقتي به شما مي گويند انتظار بكشيد يعني اين وضعيتي كه امروز شما را رنج مي دهد و دلتان را به درد مي آورد؛ ابدي نيست و تمام خواهد شد. ببينيد چه قدر انسان حيات و نشاط پيدا مي كند. اين نقش اعتقاد به امام زمان (صلوات الله عليه وارواحنا فداه) است. اين نقش اعتقاد به مهدي موعود مي باشد. اين عقيده است كه شيعه را تا امروز از آن همه پيچ و خمهاي عجيب و غريبي كه در سر راهش قرار داده بودند عبور داده است و امروز بحمدالله عزت و پرچم سربلندي اسلام و قرآن در دست شما ملت مسلمان و شيعه ايران است. هرجا كه چنين اعتقادي باشد همين اميد و مبارزه وجود دارد. (۳)
پي نوشت ها :
۱. بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۱۷۵.۲.
۲. بحارالانوار، ج ۶۶، روایت ۲، ص ۴۸۲، ج ۲، ص ۹۰، روایت ۱۳ و احتجاج الطبرسى، ج ۲، ص ۴۷۰.
۳. گزیده های سخنان امام خامنه ای از روزنامه جمهوری اسلامی و کتاب سيماي معصومين (ع) در آيينه نگاه رهبري نقل شده است. متن مقاله :
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}